شعری ناب از مولانا

Mowlana.jpg

مرده بدم زنده شدم،گریه بدم خنده شدم
دولت عشق آمد و من ،دولت پاینده شدم

گفت که سرمست نه ای،رو که از این دست نه ای
رفتم و سرمست شدم،وز طرب آکنده شدم

گفت که تو کشته نه ای،در طرب آغشته نه ای
پیش رخ زنده کُنش،کشته و افکنده شدم

دیده ی سیر است مرا،جان دلیر است مرا
زهره شیر است مرا،زهره تابنده شدم

گفت که دیوانه نه ای،لایق این خانه نه ای
رفتم و دیوانه شدم،سلسله بندنده شدم

گفت که تو شمع شدی،قبله این جمع شدی
جمع نیم،شمع نیم،دود پراکنده شدم

گفت که شیخی و سری،پیشرو و راهبری
شیخ نیم،پیش نیم،امر تو را بنده شدم

گفت که تو زیرککی،مست خیالی و شکی
گول شدم،هول شدم،وز همه برکنده شدم

گفت که با بال و پری،من پرو بالت ندهم
در هوس بال و پرش،بی پر و پرکنده شدم

تابش جان یافت دلم،واشد و بشکافت دلم
اطلس نو بافت دلم،دشمن این ژنده شدم

زهره بدم ماه شدم،چرخ دوصد تا شدم
یوسف بودم زکنون،یوسف زاینده شدم

H2
H3
H4
3 columns
2 columns
1 column
Join the conversation now
Logo
Center